هستی بدون گوهر مهرت بها نداشت

دیگر چه داشت حضرت حق ، گر تو را نداشت ؟

گلخانه بود اگر همه عالم بدون تو

ویرانه بود بی گل رویت ، صفا نداشت

ایجاد ممکنات به عشق تو بود و بس

بیهوده بود خلقت اگر کربلا نداشت

شیرازه ی کتاب وجود از وجود توست

بی تو حسین ، عالم امکان بقا نداشت

سر خط مشق خلقت حق ، نام پاک توست

بی تو صحیفه ی ازلی ابتدا نداشت

بی بهره از تجلی روح عظیم توست

بی همتی که مجلس ذکرت بپا نداشت

خون خدا و خاک ، عزیز خدا بگو

دشمن مگر ز حضرت زهرا حیا نداشت ؟

چشم زمانه دید زدی دست و پا به خون

جز ذکر العجل نِیِ جان ها نوا نداشت

((سید محمد میر هاشمی))