۳۳ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

ماه گندمگون غریب خانه مولای جوان

محمد جواد الهی پورلطف تو بی واسطه دریای جودت بی کران

عالمی از فهم ابعاد وجودت ناتوان

صورت و سیرت...نه اصلا عمرت از مضمون پر است

ماه گندمگون! غریب خانه! مولای جوان!

چاههای خشک با دست تو جوشان می شدند

ای نگاهت مثل چشمه! ای دلت آتشفشان!

روز حسرت هیچ کس حسرت نخواهد خورد تا

بخشش ابن الرضایی تو باشد در میان

داستان عمر تو کوتاه بود اما نبود

لحظه ای تاریخ نور از ردپایت بی نشان

یوسفی اما عزیز خانه ات هم نیستی

یا سلیمانی که شأنش را نمی فهمد زمان

دوستانت بی وفایی دشمنانت خون دل

آشنای طعنه ای از کودکی... از این و ان

نامتان را شیعیان گاهی به قصد... بگذریم

ما چنین گفتیم تا وا شد دهان دیگران

از قضا من هم جواد بن الرضایم گر چه باز

بین ما فرق است مولا از زمین تا آسمان

۰۷ مهر ۹۳ ، ۱۷:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حدیث وصل

باز هم اول مهر آمده بود

قیصر امین پورباز هم اول مهر آمده بود

و معلم آرام

اسم ها را می خواند.

اصغر پورحسین!

پاسخ آمد: حاضر.

قاسم هاشمیان!

پاسخ آمد: حاضر.

اکبر لیلا زاد...

پاسخش را کسی از جمع نداد.

بار دیگر هم خواند:

اکبر لیلازاد!

پاسخش را کسی از جمع نداد

همه ساکت بودیم

جای او اینجا بود

اینک اما، تنها

یک سبد لاله ی سرخ

در کنار ما بود

لحظه ای بعد، معلم سبد گل را دید

شانه هایش لرزید

همه ساکت بودیم

ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم

گل فریاد شکفت!

همه پاسخ دادیم:

حاضر، ما همه اکبر لیلا زادیم

۰۵ مهر ۹۳ ، ۱۶:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حدیث وصل

ماجرا این است کم کم کمیت بالا گرفت

سید حسن حسینیماجرا این است کم کم کمیت بالا گرفت
جای ارزشهای ما را عرضه ی کالا گرفت

احترام «یاعلی» در ذهن بازوها شکست
دست مردی خسته شد، پای ترازوها شکست

فرق مولای عدالت بار دیگر چاک خورد
خطبه های آتشین متروک ماند و خاک خورد

زیر بارانهای جاهل سقف تقوا نم کشید
سقفهای سخت، مانند مقوا نم کشید

با کدامین سحر از دلها محبت غیب شد؟
ناجوانمردی هنر، مردانگیها عیب شد؟

خانه ی دلهای ما را عشق خالی کرد و رفت
ناگهان برق محبت اتصالی کرد و رفت

سرسرای سینه ها را رنگ خاموشی گرفت
صورت آیینه زنگار فراموشی گرفت

ادامه مطلب...
۰۵ مهر ۹۳ ، ۱۶:۲۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حدیث وصل