روشن گر است ناله ی پشت شرارها

چون آفتاب در همه ی روزگارها

روشن تر است از همه ی روزها شبش

شب دیدنی ست جلوه ی شب زنده دارها 

خاک رهش بلند که شد ، تربتش کنید

فرقی نمی کنند تراب نگارها 

این است معجزش که دمی معجزه نکرد

از هیچ خلق سر نزد این گونه کارها 

این شانه را به هیچ نبی ای نداده اند

که بارها بلند شود زیر بارها 

یک ذره از تلألؤ خورشید کم نشد

ذره کجا و جلوه ی پروردگارها 

این دشت با اراده ی زینب اداره شد

در دست جبر اوست همه اختیارها