۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر حضرت رقیه» ثبت شده است

شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۴۶ ب.ظ حدیث وصل
قامت دین را نماز بی بصیرت ها شکست

قامت دین را نماز بی بصیرت ها شکست

 سکه ها ایمانشان را برد بیعت ها شکست

یک به یک سردارها رفتند قیمت‌ها شکست 

دست بدعت جانماز از زیر پای او کشید

در شب شومی که قبح هتک حرمتها شکست 

خنجر مأموم بر پای امامش زخم زد

قامت دین را نماز بی بصیرت ها شکست

دشمنان زخمش زدند و دوستان زخم زبان

آه این آیینه را سنگ ملامت ها شکست 

زهر جعده تلخ تر از صلح تحمیلی نبود

زهر را نوشید و بغضش بعد مدت ها شکست

((حسن عباسپور))

۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۶:۴۶ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حدیث وصل
سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۱۳ ب.ظ حدیث وصل
مادرم نذر تو را هر وقت هم زد گریه کرد

مادرم نذر تو را هر وقت هم زد گریه کرد

ابرِ مستی تیره گون شد باز بی حد گریه کرد

با غمت گاهی نباید ساخت، باید گریه کرد 

امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تو را

از تو گفتم با دلم، کوتاه آمد؛ گریه کرد

ای که از بوی طعام خانه ها خوابت نبرد

مادرم نذر تو را هر وقت هم زد گریه کرد 

با تمام این اسیران فرق داری، قصه چیست؟

هر کسی آمد به احوالت بخندد گریه کرد 

از سر ایمان به داغت گاه می گویم به خویش

شاید آن شب «زجر» هم وقتی تو را زد گریه کرد

ادامه مطلب...
۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۶:۱۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حدیث وصل