۳ مطلب با کلمهی کلیدی «شعر مدح حضرت محمد (ص)» ثبت شده است
سه شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۲۸ ب.ظ
حدیث وصل
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزلهای فراوان باشد
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد
سایه ی ابر پی توست دلش را مشکن
مگذار این همه خورشید هراسان باشد
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد
چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد
فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد
۱۶ دی ۹۳ ، ۱۶:۲۸
۱
۰
حدیث وصل
سه شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۲۲ ب.ظ
حدیث وصل
آیه آیه همه جا عطر جنان می آید
وقتی از حُسن تو صحبت به میان می آید
جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است
بشنود مدح تو را با هیجان می آید
می رسی مثل مسیحا و به جسم کعبه
با نفس های الهی تو جان می آید
بسکه در هر نفست جاذبهی توحیدی است
ریگ هم در کف دستت به زبان می آید
هر چه بت بود به صورت روی خاک افتاده ست
قبلهی عزت و ایمان به جهان می آید
با قدوم تو برای همهی اهل زمین
از سماوات خدا برگ امان می آید
نور توحیدی تو در همه جا پیچیده ست
از فراسوی جهان عطر اذان می آید
عرش معراج سماوات شده محرابت
ملکوتی ست در این جلوهی عالمتابت
۱۶ دی ۹۳ ، ۱۴:۲۲
۰
۰
حدیث وصل
سه شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۱۰ ب.ظ
حدیث وصل
هراس و دلهره خواهد رفت همان شبی که تو میآیی
همان شب آمنه میبیند درون چشم تو دنیایی
همین که آمدهای از راه، قریش محو تو شد ای ماه!
یتیم کوچک عبدالله! ببین نیامده، آقایی!
گل قشنگ بنی هاشم، سلام بر تو ابوالقاسم
دلم کنار تو شد مُحرم، ندیده خوشتر از این جایی
چنان کنار ابوطالب، ستوده حُسن تو را یثرب
که وحی شد به دل راهب همان ستوده عیسایی
به هیچ آینه جز حیدر، نه پادشاه و نه پیغمبر
شکوه و حُسن تو را دیگر، خدا نداده به تنهایی
به دختران نهان درگل، ببار ساقی نازک دل
ببار تا بشود نازل به قلب پاک تو زهرایی
به آرزوی نگین تو درآمدهست به دین تو
مسیح من! به کمین تو نشسته است یهودایی
قسم به «لیل» و به گیسویت، به ذکر «یاحق» و «یاهو»یت
به آیه، آیهی ابرویت به آن دو چشم تماشایی
۱۶ دی ۹۳ ، ۱۲:۱۰
۰
۰
حدیث وصل