دوشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۳۵ ق.ظ
حدیث وصل
نه هر آشفته دلی بی سر و سامان علی است
هر که سلمان علی بود مسلمان علی است
خلق مسکین و یتیمند و اسیرند هنوز
چاره شان جرعه ای از سورۀ انسان علی است
اولین آیۀ قرآن علی فاطمه بود
پس کجا آیۀ پایانی قرآن علی است
صبح فردا که همه عالم و آدم جمعند
کفر و ایمان همه شرمندۀ میزان علی است
عرش و لوح و قلم و کرسی و ملک و ملکوت
همگی یک طرف و یک طرف ایمان علی است
راه را گم نکند خواهش مردم نکند
در شب حادثه دستی که به دامان علی است
۲۸ تیر ۹۵ ، ۱۰:۳۵
۰
۰
حدیث وصل
سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۷ ب.ظ
حدیث وصل
یوسف، ای گمشده در بی سر وسامانی ها!
این غزل خوانی ها، معرکه گردانی ها
سر بازار شلوغ است، تو تنها ماندی
همه جمع اند، چه شهری، چه بیابانی ها
چیزی از سوره یوسف به عزیزی نرسید
بس که در حق تو کردند مسلمانی ها
همه در دست، ترنجی و از این می رنجی
که به نام تو گرفتند چه مهمانی ها
خواب دیدم که زلیخایم و عاشق شده ام
ای که تعبیر تو پایان پریشانی ها
عشق را عاقبت کار پشیمانی نیست
این چه عشقی است که آورده پشیمانی ها؟
"این چه شمعی است که عالم همه پروانه اوست؟"
این چه پروانه که کرده است پر افشانی ها؟
۱۱ آذر ۹۳ ، ۱۶:۰۷
۱
۰
حدیث وصل