شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۶ ب.ظ
حدیث وصل
می فروشی در لباس پارسا برگشته است
آه از این نفرین که با دست دعا برگشته است
پینه های دست و پا سر زد به پیشانی، عجب!
کفر با پیراهن زهد و ریا برگشته است
داد از این طرز مسلمانی که هر کس در نظر
قبله را می جوید اما از خدا برگشته است
خیمه ی خورشید را "دین دارها" آتش زدند
آه معنای حقیقت تا کجا برگشته است
ای دل غمگین به استقبال زیبایی بیا
کاروانی را که روی نیزه ها برگشته است
چند بار آخر به استقبال یک تن می روند
سر جدا، بازو جدا، پیکر جدا برگشته است
جاءَ نورُ اشبه الناس بِخَیر الاولیاء
گوییا پیغمبر از غار حرا برگشته است
۰۱ آذر ۹۳ ، ۲۰:۳۶
۰
۰
حدیث وصل