پنجشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۵۸ ب.ظ
حدیث وصل
ای سُکرِ آیههات به سَرمستی صِدات!
ای چشمهات مَعنی و لبهات آیههات...!
در سینۀ تو معجزۀ جاری ابد
در قصّۀ ازل، نفست نفخۀ حیات...
ای نیزهها ابولهبِ سورۀ سَرَت!
ای خونِ منتشر شدهات آیۀ زکات!
ای نامِ مُستعارت قرآنِ محکمات!
ای آفتابْ پیشِ تو و سایۀ تو مات!
قبلهنمای گُمشدۀ ما! هُمای ما!
قرآنِ ناطقِ شبِ ما! کشتی نجات!
بشکن نمازِ باطلِ امواجِ مُرده را
ما تشنهایم، تشنۀ توفانی از فُرات...
لب باز کن، به لهجۀ قرآن اذان بگو
تا بگذریم راکع و ساجد از این صراط
آن روز، عشق را به چه نامی صدا زدی
در خَلسۀ قُنوتَت و در ذکرِ ربّنات؟
آن روز ظهر، از چه سماعی که دَم زدی،
هستی به اقتدای تو افتاد در نشاط؟
ای نامِ مُستعارت قرآنِ مُحکمات!
ای آفتاب، پیشِ تو و سایۀ تو مات!
۲۹ آبان ۹۳ ، ۲۰:۵۸
۲
۰
حدیث وصل