۴۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر حسینی» ثبت شده است

محرابهای مسجد دنیا، خدا نداشت

مانند نور آمدی و لا مکان شدی

پرواز آسمانی هفت آسمان شدی

با جلوه های نوری بالانشین خود

خورشید صبح و ظهر و غروب اذان شدی

تا اینکه انبیا به تو نزدیکتر شوند

روضه شدی و در همه دوران بیان شدی

محرابهای مسجد دنیا ، خدا نداشت

از عرش آمدی و خدای جهان شدی

یک یاحسین گفتم و دیدم دلم شکست

اشکم شدی ز گوشه ی چشمم روان شدی

یک شب کناره سفره تو سائلت شدیم

یک شب کنار سفره ی ما نانمان شدی

قبل از دراز کردن دست گدائی ام

آقا شدی کریم شدی مهربان شدی

ناراحت جدائی مهر تو نیستم

روزی که آمدی به دلم جاودان شدی

یک وقتی آمدم که به دردت نمی خورم

دیر آمدم تو همسفر خیزران شدی…

۲۵ مهر ۹۳ ، ۱۴:۳۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حدیث وصل

نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو

حمید رضا برقعیهنوز راه ندارد کسی به عالم تو

نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو

نسیم پنجرهء وحی!  صبح زود بهشت

"اذا تنفس ِ" باران هوای شبنم تو

تو در نمازی و چون گوشواره می لرزد

شکوه عرش خدا، شانه های محکم تو

به رمز و راز سلیمان چگونه پی ببرم؟

به راز  عِزّةُ للّه  نقش خاتم تو

من از تو هیچ به غیر از همین نفهمیدم

که میهمان همه ماییم و میزبان همه تو

تو کربلای سکوتی و چارده قرن است

نشسته ایم سر سفرهء مُحرم تو

چقدر جملهء"احلی من العسل " زیباست

و سالهاست همین جمله است مرهم تو

هوای روضه ندارم ولی کسی انگار

میان دفتر من می نویسد از غم تو

گریز می زند از ماتمت به عاشورا

گریز می زند از کربلا به ماتم تو

فقط نه دست زمین دور مانده از حرمت

نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو.

۱۲ مهر ۹۳ ، ۲۰:۵۴ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حدیث وصل