هزار و نهصد و پنجاه زخم ، برتن داشت

درون هر گل زخمش ، هزار گلشن داشت

تمام حرمت آیینه ها شکسته شدند

زجنس آیه قرآن ، اگرچه جوشن داشت

فدای دین پیمبر، هزار جان حسین

برای دادن جان، حجت مبرهن داشت

برای دلهره های رقیه ، آرامش

برای اصغر خود، یاس داشت ، سوسن داشت

دوباره رفت برای هدایت امت

به روی دست مبارک، دلیل متقن داشت

ولی برای شکست حقیقت مطلق

یکی به دست کمان، دیگری فلاخن داشت

حسین، اصغر شش ماهه را به پیش آورد

سپاه مور و ملخ را یلی تهمتن داشت

برای موعظه آمد، ولی به هم گفتند

که داشت تیر سه شعبه؟ که قصد کشتن داشت؟

به دست حرمله تیری سه شعبه پران شد

که در گلوی حقیقت ، چه خوب مسکن داشت

سپاه حرمله ماند و مسیر نامعلوم

حسین کشته شد اما...مسیر روشن داشت

بهشت را ته گودال قتلگاهش دید

دوچشم حضرت زینب ، که چشم دیدن داشت

تمام واقعه را چون بهشت می دید او

اگرچه در دلش از غم ، هزار خرمن داشت

ز کوچه های شماتت ، چقدر مشکل رفت

درون شام خراب ، از قدیم دشمن داشت

همان خرابه ی شامی که سرد بود و سیاه

به آسمان تجلی ، هزار روزن داشت

شکست خطبه ی زینب ، ستون کاخش را

همان یزید که روزی بنای نشکن داشت

ثمر نداد سپاهی ، که خون به پا کردند

سپاه ابن زیاد ، آب داشت ، هاون داشت

((سید علیرضا وهابزاده آل هاشم))

با تشکر از آقای سید علیرضا وهابزاده هاشم برای ارسال شعرشان از طریق ارسال محتوا